Sunday 28 August 2011

من مجازی

تو آینه نگاه میکنم یه دختر میبینم که تو فیسبوک 800 تا فرند داره،
وبلاگش 270 تا شیر میخوره ،
ماه دیگه میشه 17 سالش .
یکی که زندگیشو پای کامپیوتر و موبایل میگذرونه
درس نمیخونه و دلش خوشه به این که یه مشت غریبه بش میگن "روشنفکر" بهش میگن متال باز.
دو تا چشم گنده میبینم که افتخار میکنه به این که دلقکه.
پزش همینه که استا فادرانی رو دیده!
سرشو بالا میگیره و میگه من اولین کسی بودم که تیکر فیسبوکو دیدم
یکی هست تو اون شیشه ی جیوه ای که من نیستم
یکی که جواب اس ام اس همرو دادنو وظیفه ی خودش میدونه
یه دختر میبینم که خوشحال نیست،
یکی که ناراحت نیست،
یکی که خیلی وقتا تو چشاش فروغ "آدم بودن" نیست...
یکی که شاید بتونم بگم کلا وجود خارجی نداره!
میترسم دستمو از توش رد کنم و دستم رد شه!
میترسم مجازی باشه
اون وقت سر من چه بلایی میاد؟

4 comments:

  1. Aval in yeki kheili bahal bud!:-bd :)

    ReplyDelete
  2. bebin.. midooni khoob minevisi..? :D bebin moallem adabiatet ki boode?? bozorgi naboode? :D

    ReplyDelete
  3. اصولن چیزی که تو نوشته هات می بینم، اینه که بعضی مسائل رو مطرح می کنی و انگار ازشون ناراضی هستی ولی، باز هم شک داری و روت نمیشه بهشون بپّری؛ فحش کش کنی اون مسائل رو! آخر نوشته ت بازم معلوم نیست بالآخره ناراحتی یا خوشحال. نمیشه که ناراحت نباشی، خوشحال نباشی؛ به نظر من همچین حالی، میشه بی حالی و بی حالی دوباره خودش ناراحتی میاره!

    ReplyDelete
  4. اینو خیلی دوست داشتم :دی
    یه ذره زیادی توضیح داده بودی البته :-" ولی خوب بود, راضی آقا راضی :دی

    ReplyDelete