Sunday 15 January 2012

طهران

همه چیز مشخص است

اگر در ترافیک گیر کردی بوق زدن فایده ای ندارد جنگ است!ماشین ها شاخ اندر شاخ ایستاده اند و راننده های پر پشم و پیلی سخت در بحر تفکرند و بند میانی انگشت به دندان میخایند که مبادا دست به دنده پا به کلاچ نشوند!

اگر پشت چراغ قرمز،شیشه در شیشه ی مردی سبیل کلفت بودی نگاه نکن!شاید مزاحم گلوله کردن محتویات داخل دماغش باشی! بگذار با خیال راحت گلوله ی فشرده شده اش را به بیرون پرتاب کند.

اگر دیدی در ترافیک دختر جوانی سخت میخکوب حرف های جوان جینگولک پشت فرمان شده میتوانی حدس بزنی پسر از ویلای نداشته ی پدرش در خزر شهر میگوید و درو داف نیمه برهنه  ای ک گاه ناگاه برای شنا به آنجا میروند.

اگر از این جوجه پلیس های سر چهار راه نمیگزاشت ثانیه شمار لعنتی چراغ به صفر برسد گوشت را تیز کن!حتما صدای طبل غول آسای گروه های بلک متال را میشنوی که جوانی مو به سقف و ریش به فرمان سرش را به حالت اغما با آن تکان میدهد!

اگر در همین ترافیک های کوفتی دختری با 100 من آرایش دستمال را در چشمش فرو میکرد که اشک هایش آرایشش را نشویند بدان دوست های دوست پسرش با صدایی لرزان زنگ زده اند که "سیا" یه مشت قرص خورده که چرا تو در" فلان مهمانی لباس صورتی ات را نپوشیدی "و فعلا در کماست تا ببینیم آقامان متیو چه میخواهد!

وقتی با 206 صندوق دارت پشت ترافیک دیدی دختری در ظلمات شب عینک آفتابی تخم مرغیش را ضمیمه ی آن موهای حنایی کرده میتوانی با خیال راحت شماره ات را روی آگهی "گو سفیر" بنویسی و مطمئن باشی شب زنگ میزند و گریه و زاری که آره فلانی به من گفته من نمیتونم خودم روی پای خودم وایسم اصن من وابستم به همه و من خیلی احساسیم و باشه باشه اصن همه به من بگن وابسته اصن من میخوام با یه پسر خوب خانواده دار با 206 صندوق دار دوست شم سراغ نداری؟

خلاصه دوست من همه چیز معلوم است!

تو همیشه دیر میرسی به خاطر این که دلار1700 تومن دست همه نوع آدمی را برای خرید ماشین باز گذاشته!

Tuesday 3 January 2012

پاچه دست

گفته بودی به امید دیدار
شاید هم من گفته بودم
مهم نیست کداممان گفتیم
فرقی هم ندارد
امید امید است
دیدار دیدار
مهم اینست که امیدمان دیدار باشد
شاید هم دیدارمان امید
کلمه ردیف میکنم
هول شدم
میگویند آب سرد تسکین میدهد
ولی من همان دیدار را ترجیح میدهم

ببخشید،آب سرد کن کجاست؟