Wednesday 14 December 2011

مست لایعقل

عشق مستت میکند.
هلت میدهد،
تلو تلو میخوری
به زمین خوردنت فقط میخندد...
دستت را نمیگیرد.
دست و پا زدنت را نگاه میکند،
پوزخندش ترک نمیشود...

عشق میریزد،

تو نباید بنوشی.

نمیارزد...

7 comments:

  1. فکر میکنم که تیکه آخرش خیلی بهتر بود.
    قضیه اینجاس که "میگذره" کلن میگذره. و ما آدم ها درگیر این "گذشتن" ها میشیم. درحالی که هیچه تهش...پوچ...

    ReplyDelete
  2. فقط باس بنوشی و لا تاکام هیچی نگی...سلامتی!
    بانو! بدون اینکه بنوشم،مست و لایعقل و بی هوشم
    تو فک کن این درد...تکیلاست که می نوشم.

    ReplyDelete
    Replies
    1. مرسی شعر ولی شما سیگار نکشی و چیزی هم ننوشی فک کنم نه جونتو دائم میگیری کف دستت با موتور میری اینور اونور نه دائم از این بلاهای عجیب غریب سرت میاد!

      Delete
  3. این کار شر و وراییه که من و تو اسمشو گذاشتیم عشق
    اگه عشق این بود که ...نمیدونم که چی!!!

    ReplyDelete
  4. دوست نداشتمش زیاد :-"
    به چه اسمی لینک کنم بچه جان ؟ :دی

    ReplyDelete
    Replies
    1. مرسی عزیزم!:سوت
      نمیدونم

      Delete